
هر دو سه آرپی چی که می زد یکبار سجده می کرد روی لبه خاکریز و خدا را شکر می کرد.
لحظاتی بعد دوباره بلند می شد آرپی چی می زد.
این بار سجده اش طول کشید!
می خواستم حرفی بزنم نشد، جلو رفتم نگاه کردم دیدم تیر خورده بود وسط پیشانیش.
علمدارمظلوم |
|
![]() هر دو سه آرپی چی که می زد یکبار سجده می کرد روی لبه خاکریز و خدا را شکر می کرد. لحظاتی بعد دوباره بلند می شد آرپی چی می زد. این بار سجده اش طول کشید! نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/1/18 توسط سرباز جنگ جرم
|
ابزار مذهبی وبلاگ |
باعرض سلام خدمت دوستان عزیز.
وبلاگ تحلیلی وبصیرت افزایی علمدارمظلوم
باهیچ یک از جناح های سیاسی کشور عقد اخوتی نبسته است.
باتشکر سرباز جنگ نرم
تمامی حقوق مطالب برای علمدارمظلوم محفوظ می باشد |