دعای فرج
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علمدارمظلوم
 
مهدویت امام زمان (عج) آیه قرآن حدیث موضوعی وصیت شهدا

 

سلام ...

خوبین؟ ... طاعات قبول باشه ...

 برادرم .. خواهرم ....

شده تا حالا انقدر دلت به درد اومده باشه که ندانی چه کار باید بکنی؟

 

 شده تا حالا دلت بخواد داد بزنی طوری که صدات هفت تا آسمون رو طی کنه و بره به درگاه خداوند؟

دلم بدجوری به درد اومده ....

 میخوام از یه چیزی برات بگم که دلیل این حال منه .... از بعضی ها که سنگر منافعشون رو روی ارزش ها بنا میکنن آخه تفاوت ما با بعثی ها چیه ؟؟؟...

کدوم بعثی ؟؟ برات میگم ....

...ولادت امام محمد تقی (ع) سال 74 بود...

همه غرق سرور از تولد امام، بچه های تفحص توی یکی از ارتفاعات فکه بودن!!

 که یه سنگر بتنی خیلی بزرگی نظر همه رو به خودش جلب کرد ..

سنگر روی بلندی بود... پله های بتنی هم داشت ... برای رفتن به سنگر باید از روی پله ها بالا میرفتی...

خیلی مشکوکـ بود! کف سنگر سی – چهل سانتی بتن ریخته بودن...

با بیل مکانیکی شروع به کندن سنگر کردن ... در همین حین بود ، که به  قطعات پیکر یه شهید برخوردن...

پاها و تن شهید رو در آوردن... متوجه شدن ...شانه و دستـها و سرش ... زیر پله بتنی قرار گرفته ... همون پله ای که زیر  پای سربازای بعثی بارها لگد شده بود .... معلوم بود بتون رو روی اون ریختن...

درحال جمع کردن پیکرش بودن ...یه پوتین دیگه به چشم خورد...اطرافـــ سنگر رو زیر رو کردن ...

حدود 50 شهید پیدا کردن...

زیر همون سنگر بتنی ...

برادرم... خواهرم ... تورو خدا !!!! تو مثل بعثی ها نباش!!!...

دقت کن سنگـــــر منافعتو کجا بتن ریزی میکنی ...

           نکنه شهـــــــدا ....           

                        الله اکبـــــــــــــــــر ..........

                                       خدایـــــــــــــــا از ما بگـــــــــــــــــــــذر ....

 

 

 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/9/20 توسط سرباز جنگ جرم

بسم رب الشهداء و الصدیقین

 

مجروح شدن بچه ها شکل عجیبی داشت.فقط آن هایی که تیر و ترکش خورده اند، میدانند سرب داغ چه دردی دارد.به دلیل شرایط خاص عملیات، خیلی از مجروح ها را نمی توانستیم به عقب منتقل کنیم .خدا میداند سرمای هوا و گل و لای چسبیده به محل زخم ها و ضعف ناشی از خون ریزی چه بر سرمجروح می آورد!

 

با همه این اوصاف، بچه ها درد را تحمل میکردند و فقط ائمه اطهار علیهم السلام را صدا میزدند.کم پیش میآمد کسی بی قراری کند. یکی از آر پی جی زن ها ساعت 11شب با اصابت گلوله ای از ناحیه شکم مجروح شد. تا صبح نمی توانستیم کاری برایش انجام دهیم . تمام شب به خود می پیچید.ذکر میگفت و امام را دعا می کرد. صبح داشتیم به عقب انتقالش میدادیم .رنگ صورتش عوض شدبه زور نفس می کشید اما دیگر به خود نمی پیچید. لحظه ای آرام گرفت. دهانش را به زحمت باز کرد.زبانش خشک و ترک خورده بود. آهسته با همان نفس بریده اش گفت: می خواستم به کربلات بیام ..اما نشد.. حالا پیش خودت میآم حسین جان..ودیگر صدایی از اوبرنخواست.

 

راوی: محمدمهدی مسلمی عقیلی

 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/9/20 توسط سرباز جنگ جرم

با حقیقت باید زیست. امّا واقعیت را تنها باید دانست:

این گونه است که انسان، از تنهائى خویش، رهایى مى یابد و به میراث راستین خویش که "خودآگاهى" و "خداآگاهى" است نائل مى شود: وفادارى و بر سر پیمان پایدار ماندن، در شوق زندگى "شاهد" بودن و در ذوق مرگ "شهید" گشتن؛ و در "مرگْ آگاهى" همه شهادت شدن: آگاهى و رهایى!

زیباترین هنر، به زیبایى و شیرینى مردن است:

با سرافرازى زیستن و با سربلندى مردن، خون دل خویش را در راه نور و معرفت و پیوستگى، براى خدا، به جهاد برخاستن و خود را فداى هدف ـ و نه هوى ـ کردن و بر آستانه خدا آبرومندانه رسیدن؛ و این همه یعنى: هنر مردان خدا!

به شیرینى و زیبایى مردن هنرمندانه ترین عملى است که یک نفر، در تمام ابعاد هستى خویش، مى تواند به آن دست یابد. مرگْ باورى و مرگْ آگاهى، گشاده ترین چشمانى است که مى تواند ـ چونان پنجره اى باز، چهره در چهره ى خداى کرامت و عزت و کبریا ـ رو در روى بیدارى و معرفت و آگاهى، بازگشاده مى شود... از این نگاه انسان به آن جا مى رسد که "استقامت" و "یکتایى"، حتمى ترین نتیجه آن خواهد شد، و بى باکى و جسارت و نترسى، دستاوردِ آشرافى خواهد بود که از این رهگذر ـ در مسیر وانهادن ها و فرارفتن ها ـ حاصل مى آید. تا آن جا که هیچ چیز، در برابر غیرت اراده و همّت تصمیم، طاقت ماندن نمى یابد و منطق پایدارْ انسان هاى مؤمن را ـ به هیچ روى ـ نمى تواند به تزلزل درافکند:

قُلْ لَنْ یُصیبُنا اِلّا ما کَتَبَ اللهُ لَنا؛ هُوَ مَوْلینا وَ عَلی اللهِ فَلْیَتَوَکّل المُؤمِنُونَ قُل هَل تَرَبّصُونَ بنا اِلّا اِحْدَی الحُسْنَیَیْن؟

(سوره توبه، آیه های 51 ، 52)

بگو هیچ مصیبتى به ما روى نخواهد آورد، مگر این که خدا براى ما مقرر کرده باشد؛ مولاى ما اوست و بر خدا است که انسان هاى مؤمن، توکّل مى کنند. بگو چه خیال کرده اید؟ مگر جز این است که یکى از دو زیبایى (شهادت یا پیروزى) نصیب ما خواهد شد؟



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/9/10 توسط سرباز جنگ جرم

حاجیان جمع اند دور هم همه

پس کجا رفته حسـین فاطمه

حاجـیان رفتند یکـسر درمنا

پس چرا اورفته سوی کربـلا

او بجای موی سر ،سـر میدهد

قاسـم و عـباس و اکبر میدهد

سعی حـج او صفا باخنجر است



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90/9/8 توسط سرباز جنگ جرم
   1   2      >
باعرض سلام خدمت دوستان عزیز. وبلاگ تحلیلی وبصیرت افزایی علمدارمظلوم باهیچ یک از جناح های سیاسی کشور عقد اخوتی نبسته است. باتشکر سرباز جنگ نرم

ابزار مذهبی وبلاگ
روزشمار محرم عاشورا
روزشمار فاطمیه
وضعیت یاهو مذهبی
تمامی حقوق مطالب برای علمدارمظلوم محفوظ می باشد