گفتم: محمد خسته شدم می خوام برم. گفت: بخوای می تونی استعفاء بدی ! تو پاسداری، هرجا باشی از اسلام دفاع می کنی. دوباره گفت: اما اگه تو بخوای بری، منم برم، پس کی می مونه؟
این طوری شد که هردو به جبهه اعزام شدیم.
«شهید محمد فرومندی»
علمدارمظلوم |
|
ابزار مذهبی وبلاگ |
باعرض سلام خدمت دوستان عزیز.
وبلاگ تحلیلی وبصیرت افزایی علمدارمظلوم
باهیچ یک از جناح های سیاسی کشور عقد اخوتی نبسته است.
باتشکر سرباز جنگ نرم
|
تمامی حقوق مطالب برای علمدارمظلوم محفوظ می باشد |