دعای فرج
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علمدارمظلوم
 
مهدویت امام زمان (عج) آیه قرآن حدیث موضوعی وصیت شهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

 

مجروح شدن بچه ها شکل عجیبی داشت.فقط آن هایی که تیر و ترکش خورده اند، میدانند سرب داغ چه دردی دارد.به دلیل شرایط خاص عملیات، خیلی از مجروح ها را نمی توانستیم به عقب منتقل کنیم .خدا میداند سرمای هوا و گل و لای چسبیده به محل زخم ها و ضعف ناشی از خون ریزی چه بر سرمجروح می آورد!

 

با همه این اوصاف، بچه ها درد را تحمل میکردند و فقط ائمه اطهار علیهم السلام را صدا میزدند.کم پیش میآمد کسی بی قراری کند. یکی از آر پی جی زن ها ساعت 11شب با اصابت گلوله ای از ناحیه شکم مجروح شد. تا صبح نمی توانستیم کاری برایش انجام دهیم . تمام شب به خود می پیچید.ذکر میگفت و امام را دعا می کرد. صبح داشتیم به عقب انتقالش میدادیم .رنگ صورتش عوض شدبه زور نفس می کشید اما دیگر به خود نمی پیچید. لحظه ای آرام گرفت. دهانش را به زحمت باز کرد.زبانش خشک و ترک خورده بود. آهسته با همان نفس بریده اش گفت: می خواستم به کربلات بیام ..اما نشد.. حالا پیش خودت میآم حسین جان..ودیگر صدایی از اوبرنخواست.

 

راوی: محمدمهدی مسلمی عقیلی

 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/9/20 توسط سرباز جنگ جرم
باعرض سلام خدمت دوستان عزیز. وبلاگ تحلیلی وبصیرت افزایی علمدارمظلوم باهیچ یک از جناح های سیاسی کشور عقد اخوتی نبسته است. باتشکر سرباز جنگ نرم

ابزار مذهبی وبلاگ
روزشمار محرم عاشورا
روزشمار فاطمیه
وضعیت یاهو مذهبی
تمامی حقوق مطالب برای علمدارمظلوم محفوظ می باشد